رمان «سفرکردهها» انتشارات پیام در آلمان به تازگی منتشر کرده است. وقایع این رمان در فاصله تابستان تا پاییز ۱۳۳۲ بعد از کودتای ۲۸ مرداد در خانواده یک نماینده مجلس شورای ملی و از دریچه چشم و از درون ذهن اعضای خانواده او و یک زن آلمانی که به ایران سفر کرده اتفاق میافتد. بیگانگی، از خودبیگانگی، سرخوردگیهای اجتماعی، تبعیض و خودفریبی مجموعهای از وقایع را رقم میزند که حاصلی جز ویرانگری ندارد. به یک معنا فصلی از تاریخ ایران از درون یک خانواده و در ماجراهایی که مستقیماً به کودتا ربط ندارد روایت میشود با این امید که زوال یک خانواده و شکلگیری خشونت و وضع ویژه عاطفی انسانها در چنین بحرانهایی را درک کنیم. رضا علامهزاده، نویسنده و سینماگر درباره این رمان مینویسد:
ادامه۵ نکته درباره رمان تاریخی «سفرکردهها» نوشته حسین نوشآذر
31 خرداد 1399رمان «سفرکردهها» انتشارات پیام در آلمان به تازگی منتشر کرده است. وقایع این رمان در فاصله تابستان تا پاییز ۱۳۳۲ بعد از کودتای ۲۸ مرداد در خانواده یک نماینده مجلس شورای ملی و از دریچه چشم و از درون ذهن اعضای خانواده او و یک زن آلمانی که به ایران سفر کرده اتفاق میافتد. بیگانگی، از خودبیگانگی، سرخوردگیهای اجتماعی، تبعیض و خودفریبی مجموعهای از وقایع را رقم میزند که حاصلی جز ویرانگری ندارد. به یک معنا فصلی از تاریخ ایران از درون یک خانواده و در ماجراهایی که مستقیماً به کودتا ربط ندارد روایت میشود با این امید که زوال یک خانواده و شکلگیری خشونت و وضع ویژه عاطفی انسانها در چنین بحرانهایی را درک کنیم. علی آشوری پنج نکته درباره این رمان را مطرح کرده:
ادامه«پیام» منتشر کرد: چاپ دوم رمان «سفرکردهها» نوشته حسین نوشآذر
30 خرداد 1399نخستین بار در سال ۱۳۸۹ نشر نی در تهران رمان سفرکردهها را منتشر کرد. اکنون انشتارات پیام (گوته – حافظ) در شهر بن در آلمان چاپ دوم آن را روی پیشخوان کتابفروشیها آورده است.
ادامهنیمکتهای خالی: روایتی از انسان و انقلاب
15 خرداد 1399در کارگاه نویسندگی خلاق نسیم خاکسار در هلند، داستان نیمکتهای خالی درباره اعتراضات آبان ۹۸ که در بخش ادبی زمانه منتشر شده بود به بحث گذاشته شد. نسیم خاکسار در معرفی این داستان گفت:
ادامهکد ۹۹، آی سی یو
1 اردیبهشت 1399گان را پوشیده، موهای سرش را به قاعده پوشانده، ماسک را به دهان بسته و عینک را به چشمش زده بود، آخر سر دستکشهایش را هم پوشیده بود و حالا دستی داشت از پشت سر گان را به کمر او گره میزد. آماده شده بود که یک بار دیگر مرز بین پاکی و آلودگی، حدفاصل بین سلامت و مریضی را پشت سر بگذارد و از درگاهی که بین زندگی و مرگ فاصله میانداخت بگذرد. در همه این چند هفتهای هم که از شیوع میگذشت حتی یک بار از خودش سئوال نکرده بود که چرا من؟ امروز اما به دلش آمده بود که او هم آلوده میشود مثل خانم مرتضوی که آلوده شد و الان دو هفتهای است در آی سی یو بستری است. مرتضوی که دو تا بچه داشت، شوهرش مهندس سدسازی بود و زندگی موفقی داشت. کرونا یک شورشی تمامعیار است. فرقی بین او و یکی مثل مرتضوی نمیگذارد.
ادامهجواد موسوی خوزستانی: از جدالِ ریشهها با تیشهها
30 فروردین 1399قصه با سرآغازی مجمل و روشنگر، روایت میشود: «پیش از من کسی درخت را انداخته بود و حالا کندهاش وسط باغچه، سر راه را گرفته بود. کنده قطور بود. معلوم بود کندهی درختیست که زمانی تناور و پر شاخ و برگ بوده است اما الان از آن هیبت، فقط همین کنده به جای مانده بود…»[۱] با خواندن همین سه جملهی کوتاهِ خبری، ما مخاطبان از همان آغاز قصه متوجه میشویم که کسی یا نیرویی (حتا یک واقعهی خاص تاریخی) با هدف نابودیِ درخت سرو، تنهاش را از ریشه و کُنده، جدا کرده است.
ادامهدروازهبان، تنهاترین انسان در زمین بازی
26 فروردین 1399آلبرت اوستر مایر، نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس آلمانی را در ایران با «زبان پدری» (به ترجمه فرشته مهرابی) و «ویروس» (به ترجمه محمود حسینیزاد) میشناسیم. او اما دروازهبان تیم فوتبال نویسندگان آلمان هم هست که در سال ۲۰۰۵ تأسیس شد و از نویسندگان ایرانی هم دعوت کرده بود که در یک بازی دوستانه شرکت کنند. اما به این دلیل که نویسندگان ایرانی چندان اهل دویدن در میدان نبودند، این بازی هرگز برگزار نشد.
ادامهو آنگاه کرونا نازل شد
6 فروردین 1399صدایی از کسی درنمیآید. صبحها در حیاط مجتمع که معمولاً تا پیش از قرنطینه پر آمد و شد بود کسی را نمیبینی. خطوط مورب ساختمانها و محل تلاقی آنها با آسمان دست نخورده، گاهی آفتاب بهاری میتابد و گاهی هم آسمان به رنگ خاکستری درمیآید. از پشت پنجره بعضی وقتها شاید بتوان کسی را دید که ماسک به صورتش زده، دستکش پوشیده و ساک خرید سنگینی را به دست گرفته، سر در قفا فروبرده و به سمت خانه رهسپار است. کرونا.
ادامهسفر به گرجستان
27 اسفند 1398ما در محله آوالاباری از محلههای تاریخی تفلیس که به خاطر کلیسای متخی شهرت دارد، زیر پای مادر گرجستان (کارتلیس ددا) در دامنه تپههای سولولاکی با معابر تنگ و خانههای قدیمی نیمهویران سکونت داشتیم. در دورانهای قدیم در این محله قهوهخانهها و کافههای زیادی وجود داشت که حالا به یکی دو قهوهخانه و چند بار و تعدادی سالن ماساژ و بقالیها و سوپرمارکتهای بیرونق برای گردشگرها تنزل پیدا کرده اما همچنان حال و هوای تفلیس قدیم را میتوان در آن سراغ گرفت.
ادامهتجربه سانسور: همسفرگی به جای همخوابی
18 بهمن 1398در سیزدهمین شماره نشریه «آوای تبعید» بیش از ۵۰ نویسنده تجربه خود از سانسور آثارشان در ایران را بیان کردهاند: سندی از فرهنگ حذف در ایران. تجربه من به انتشار ترجمه هیولای هاوکلاین براتیگان برمیگردد. مقالهای که میخوانید زمستان ۹۸ در «آوای تبعید» منتشر شد:
ادامهاز انقلاب تا فروپاشی اجتماعی در قاب ادبیات داستانی
11 بهمن 1398دانشگاه اوپسالای سوئد مجموعهای از داستانهای کوتاه به قلم نویسندگان ایرانی داخل و خارج از ایران را که بعد از انقلاب بهمن ۵۷ نوشته شدهاند، در قالب یک آنتولوژی با عنوان «Tavlan» (تابلو) منتشر کرده است. این مجموعه به ویراستاری و همراه با مقدمهای از فروغ حاشابیکی، دانشیار زبانهای ایرانی دانشگاه اوپسالا منتشر شده است. تلاشی برای ارائهی تصویری از ایرانِ پس از انقلاب در قاب ادبیات داستانی.
ادامهنیمکتهای خالی
11 آذر 1398«جای عضدی روی نیمکت سوم خالی بود. چند بار اسمش را تکرار کرده بودم: عضدی؟ به جای آنکه بگوید «حاضر، آقا!» سکوت کلاس را فراگرفته بود. مثل این بود که اگر به زبان میآمدند و میگفتند که عضدی غایب است، غیبت او دائمی میشد. آن موقع میبایست کسی سکوت را بشکند و همه آنچه را که در این چند روز اخیر اتفاق افتاده بود با صدای بلند بگوید.» در کدام کتاب تاریخ، شرح این واقعه گفته میشود؟
ادامهداستانهایی درباره فقدان
5 آبان 1398
گفتوگو با بخش فارسی رادیو بینالمللی فرانسه ( rfi) درباره مجموعه داستان «از دست رفته» (نشر آفتاب/ ۱۳۹۵) – چکیدهاش هم این است که میگوییم چرا تجربه در ادبیات داستانی اهمیت دارد، تعلق نویسنده در تبعید به محیط زندگیاش چه کیفیتی دارد و آن کیفیت چگونه به بیان ادبی درمیآید. یکی از همکاران صدای فرانسه هم در فاصله این بحثها تکههایی از یکی از داستانهای کتاب را با صدایی گرم اجرا میکند.
بشنوید:
رمان هویتهای ناممکن- احمد خلفانی
5 دی 1397آوارگی ذهنی و هویت
به نظر میرسد که وقتی ما گم شده باشیم و به عنوان مثال، در جایی ناآشنا چشم بگشاییم و حافظهمان را از دست داده و زمان و مکان را به یاد نیاوریم، یکی از راههای شروع مجدد این است که جمله معروف دکارت را در ذهنمان تداعی کنیم: “میاندیشم پس هستم”. همین یک جمله، یا جملهای شبیه این، میتواند یاریمان کند که موقعیتمان را تا حدودی دریابیم و در وهله اول تشخیص دهیم که زندهایم و وجودمان واقعی است. راوی رمان “سایهاش زمین را سیاه نخواهد کرد” نیز با گفتن جملهای این چنینی به همین نتیجه میرسد. با این تفاوت که او نمیخواهد جهان را تفسیر کند و توضیح دهد و یا فلسفه ببافد، بلکه میخواهد خودش را دریابد. او بالاخره کیست؟
ادامهکوری در مفهوم یک تمنا
23 آذر 1397نویسنده: دکتر عباس شکری
«از دست رفته» مجموعه ۱۵ داستان کوتاه است درباره جنبههای مختلف زندگی امروز بشر. یکی از داستانهای این مجموعه درباره «کوری» در مفهوم تمنا برای ندیدن چیزی است که دیدن آن از آستانه تحمل خارج است. جلوهای از یک «فقدان» به عنوان تم مشترک همه داستانهای «از دست رفته». شخصیتهای داستان «از پشت پنجره، از پشت ماه» چندان پیچیده نیستند که نیاز به لحن و پرورش زبان در آنها باشد. اما نویسنده با بهکارگیری سادگی زبان که یکی از دشوارترین نوع زبانها است، موفق شده است ضمن رفتار بیرونی هر یک از شخصیتها، در مونولوگهای کوتاهی که در قصه آورده، درون هر یک از شخصیتها را هم مشخص کند. نگاهی به این داستان به عنوان نمونهای از داستانهای این کتاب:
ادامه«از دست رفته»: داستانهایی درباره فقدان
12 آبان 1397مجموعهای از ۱۵ داستان نوشته حسین نوشآذر را نشر آفتاب منتشر کرده. نمود بحرانهای اجتماعی در درون انسانها مانند نخی مجموعه داستان «از دست رفته» را به هم مرتبط میکند.
حسین نوشآذر: کتابخانه شخصی من
18 خرداد 1397چه کتابهایی میخوانیم و کتاب چه تأثیری در زندگی ما گذاشته است؟ در گفتوگو با رادیو زمانه ( ۸ ژوئن ۲۰۱۸/ ۱۸ خرداد ۱۳۹۷)
ادامه
سفرکردهها
11 خرداد 1397فصلی از رمان سفرکردهها (نشر نی) که سانسور شد و به این شکل در کتاب نیست:
پس از شام، پورداوود با پدر، آقامرتضی مباشر او، آقای یاوری که زمین کارخانه را دیده و پسندیده بود، آقای زنگنه رئیس ادارۀ قند و شکر، حاجعمو، خاندایی، پسرخالهها و پسرداییها و شوهرخواهرهاش فؤاد و میثم و علی و پسرهای آنها و دو داماد حاج عمو، خسرو و داریوش، و پسرهای آنها، که حالا دیگر یک پای بازی به حساب میآمدند، به بالاخان رفتند. زنها سفرۀ سفید را از پیش روی زمین انداخته بودند. پورداوود پیش پدر نشسته بود.
ادامه
اصالت تجربه
11 خرداد 1397گفتوگوی مریم منصوری با حسین نوشآذر بعد از انتشار رمان «سفرکردهها» (نشر نی، تهران ۱۳۸۸) در شماره ۳۱ دوره جدید روزنامه بهار- شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۸
” سفر کرده ها” عنوان رمانی از حسین نوش آذر است که در سال جاری توسط نشر نی به بازار کتاب عرضه شد. داستان این رمان در سال های ۱۳۳۰ می گذرد و روایتی چند وجهی از انسان هایی که در این برهه از زمان می زیستند را به خوبی می سازد و پیش می برد. پیش از این ترجمه هایی هم از نوش آذر منتشر شده است که از آن جمله می توان به “پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد” و “یک زن بدبخت” از ریچارد براتیگان اشاره کرد. و البته رمان سترگ “جاده” از کورمک مک کورتی.در این گفت و گو تنها به رمان “سفرکرده ها” پرداخته ایم که در پی می آید؛
ادامه
از شکست نمیترسم
11 خرداد 1397گفتوگوی حسین جاوید با حسین نوشآذر بعد از انتشار رمان «سفرکردهها» (نشر نی، تهران ۱۳۸۸) در شماره ۹۶۵ روزنامه «اعتماد ملی».