رمان «سفرکردهها» انتشارات پیام در آلمان به تازگی منتشر کرده است. وقایع این رمان در فاصله تابستان تا پاییز ۱۳۳۲ بعد از کودتای ۲۸ مرداد در خانواده یک نماینده مجلس شورای ملی و از دریچه چشم و از درون ذهن اعضای خانواده او و یک زن آلمانی که به ایران سفر کرده اتفاق میافتد. بیگانگی، از خودبیگانگی، سرخوردگیهای اجتماعی، تبعیض و خودفریبی مجموعهای از وقایع را رقم میزند که حاصلی جز ویرانگری ندارد. به یک معنا فصلی از تاریخ ایران از درون یک خانواده و در ماجراهایی که مستقیماً به کودتا ربط ندارد روایت میشود با این امید که زوال یک خانواده و شکلگیری خشونت و وضع ویژه عاطفی انسانها در چنین بحرانهایی را درک کنیم. رضا علامهزاده، نویسنده و سینماگر درباره این رمان مینویسد:
ادامه«پیام» منتشر کرد: چاپ دوم رمان «سفرکردهها» نوشته حسین نوشآذر
30 خرداد 1399نخستین بار در سال ۱۳۸۹ نشر نی در تهران رمان سفرکردهها را منتشر کرد. اکنون انشتارات پیام (گوته – حافظ) در شهر بن در آلمان چاپ دوم آن را روی پیشخوان کتابفروشیها آورده است.
ادامهدروازهبان، تنهاترین انسان در زمین بازی
26 فروردین 1399آلبرت اوستر مایر، نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس آلمانی را در ایران با «زبان پدری» (به ترجمه فرشته مهرابی) و «ویروس» (به ترجمه محمود حسینیزاد) میشناسیم. او اما دروازهبان تیم فوتبال نویسندگان آلمان هم هست که در سال ۲۰۰۵ تأسیس شد و از نویسندگان ایرانی هم دعوت کرده بود که در یک بازی دوستانه شرکت کنند. اما به این دلیل که نویسندگان ایرانی چندان اهل دویدن در میدان نبودند، این بازی هرگز برگزار نشد.
ادامهتجربه سانسور: همسفرگی به جای همخوابی
18 بهمن 1398در سیزدهمین شماره نشریه «آوای تبعید» بیش از ۵۰ نویسنده تجربه خود از سانسور آثارشان در ایران را بیان کردهاند: سندی از فرهنگ حذف در ایران. تجربه من به انتشار ترجمه هیولای هاوکلاین براتیگان برمیگردد. مقالهای که میخوانید زمستان ۹۸ در «آوای تبعید» منتشر شد:
ادامهنیمکتهای خالی
11 آذر 1398«جای عضدی روی نیمکت سوم خالی بود. چند بار اسمش را تکرار کرده بودم: عضدی؟ به جای آنکه بگوید «حاضر، آقا!» سکوت کلاس را فراگرفته بود. مثل این بود که اگر به زبان میآمدند و میگفتند که عضدی غایب است، غیبت او دائمی میشد. آن موقع میبایست کسی سکوت را بشکند و همه آنچه را که در این چند روز اخیر اتفاق افتاده بود با صدای بلند بگوید.» در کدام کتاب تاریخ، شرح این واقعه گفته میشود؟
ادامهرمان هویتهای ناممکن- احمد خلفانی
5 دی 1397آوارگی ذهنی و هویت
به نظر میرسد که وقتی ما گم شده باشیم و به عنوان مثال، در جایی ناآشنا چشم بگشاییم و حافظهمان را از دست داده و زمان و مکان را به یاد نیاوریم، یکی از راههای شروع مجدد این است که جمله معروف دکارت را در ذهنمان تداعی کنیم: “میاندیشم پس هستم”. همین یک جمله، یا جملهای شبیه این، میتواند یاریمان کند که موقعیتمان را تا حدودی دریابیم و در وهله اول تشخیص دهیم که زندهایم و وجودمان واقعی است. راوی رمان “سایهاش زمین را سیاه نخواهد کرد” نیز با گفتن جملهای این چنینی به همین نتیجه میرسد. با این تفاوت که او نمیخواهد جهان را تفسیر کند و توضیح دهد و یا فلسفه ببافد، بلکه میخواهد خودش را دریابد. او بالاخره کیست؟
ادامهکوری در مفهوم یک تمنا
23 آذر 1397نویسنده: دکتر عباس شکری
«از دست رفته» مجموعه ۱۵ داستان کوتاه است درباره جنبههای مختلف زندگی امروز بشر. یکی از داستانهای این مجموعه درباره «کوری» در مفهوم تمنا برای ندیدن چیزی است که دیدن آن از آستانه تحمل خارج است. جلوهای از یک «فقدان» به عنوان تم مشترک همه داستانهای «از دست رفته». شخصیتهای داستان «از پشت پنجره، از پشت ماه» چندان پیچیده نیستند که نیاز به لحن و پرورش زبان در آنها باشد. اما نویسنده با بهکارگیری سادگی زبان که یکی از دشوارترین نوع زبانها است، موفق شده است ضمن رفتار بیرونی هر یک از شخصیتها، در مونولوگهای کوتاهی که در قصه آورده، درون هر یک از شخصیتها را هم مشخص کند. نگاهی به این داستان به عنوان نمونهای از داستانهای این کتاب:
ادامه«از دست رفته»: داستانهایی درباره فقدان
12 آبان 1397مجموعهای از ۱۵ داستان نوشته حسین نوشآذر را نشر آفتاب منتشر کرده. نمود بحرانهای اجتماعی در درون انسانها مانند نخی مجموعه داستان «از دست رفته» را به هم مرتبط میکند.
حسین نوشآذر: کتابخانه شخصی من
18 خرداد 1397چه کتابهایی میخوانیم و کتاب چه تأثیری در زندگی ما گذاشته است؟ در گفتوگو با رادیو زمانه ( ۸ ژوئن ۲۰۱۸/ ۱۸ خرداد ۱۳۹۷)
ادامه
سفرکردهها
11 خرداد 1397فصلی از رمان سفرکردهها (نشر نی) که سانسور شد و به این شکل در کتاب نیست:
پس از شام، پورداوود با پدر، آقامرتضی مباشر او، آقای یاوری که زمین کارخانه را دیده و پسندیده بود، آقای زنگنه رئیس ادارۀ قند و شکر، حاجعمو، خاندایی، پسرخالهها و پسرداییها و شوهرخواهرهاش فؤاد و میثم و علی و پسرهای آنها و دو داماد حاج عمو، خسرو و داریوش، و پسرهای آنها، که حالا دیگر یک پای بازی به حساب میآمدند، به بالاخان رفتند. زنها سفرۀ سفید را از پیش روی زمین انداخته بودند. پورداوود پیش پدر نشسته بود.
ادامه
اصالت تجربه
11 خرداد 1397گفتوگوی مریم منصوری با حسین نوشآذر بعد از انتشار رمان «سفرکردهها» (نشر نی، تهران ۱۳۸۸) در شماره ۳۱ دوره جدید روزنامه بهار- شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۸
” سفر کرده ها” عنوان رمانی از حسین نوش آذر است که در سال جاری توسط نشر نی به بازار کتاب عرضه شد. داستان این رمان در سال های ۱۳۳۰ می گذرد و روایتی چند وجهی از انسان هایی که در این برهه از زمان می زیستند را به خوبی می سازد و پیش می برد. پیش از این ترجمه هایی هم از نوش آذر منتشر شده است که از آن جمله می توان به “پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد” و “یک زن بدبخت” از ریچارد براتیگان اشاره کرد. و البته رمان سترگ “جاده” از کورمک مک کورتی.در این گفت و گو تنها به رمان “سفرکرده ها” پرداخته ایم که در پی می آید؛
ادامه
از شکست نمیترسم
11 خرداد 1397گفتوگوی حسین جاوید با حسین نوشآذر بعد از انتشار رمان «سفرکردهها» (نشر نی، تهران ۱۳۸۸) در شماره ۹۶۵ روزنامه «اعتماد ملی».
مجتبا پورمحسن: مرگاندیشی به سبک ریچارد براتیگان
2 خرداد 1397گفتوگویی که میخوانید در دی ۱۳۸۷ انجام شد. در آن زمان ترجمه رمان «پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد» ریچارد براتیگان را انتشارات مروارید منتشر کرده و در کمتر از یکی دو ماه به چاپ دوم رسیده بود. یکی از موضوعات این گفتوگو چندلایه بودن زبان براتیگان در این اثر است.
«یک زن بدبخت»ِ براتیگان چگونه رمانی است؟
28 اردیبهشت 1397مقدمه رمان «یک زن بدبخت» نوشته ریچارد براتیگان، به ترجمه حسین نوشآذر، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۸۷
«یک زن بدبخت» آخرین کتابی است که نویسندهی آمریکایی، ریچارد براتیگان دو سال پیش از آن که در مزرعهاش به دلخواه خود زندگی را ترک کند به پایان رساند، اما آن را منتشر نکرد تا شانزده سال پس از مرگ او که تنها دخترش و وارثش در نیویورک این کتاب را به ناشر سپرد و در سال ۲۰۰۰ میلادی به عنوان آخرین اثر براتیگان منتشر شد.
ادامه
ریچارد براتیگان: ن…
28 اردیبهشت 1397«یک زن بدبخت» نوشته ریچارد براتیگان (به ترجمه حسین نوشآذر، انتشارات مروارید، تهران) با این چند سطر آغاز میشود:
ادامه
بهروز شیدا: سنگینیی حجاب بیمعنایی – گذری شتابان از جهانِ داستانهای حسین نوشآذر
22 اردیبهشت 1397داستانهای حسین نوشآذر از رنج بیپناهی سرشار اند. واژهی بیپناهی را اما هم از نخست میتوان در دو واژهی دیگر فروشکست: اندوه و خشم. لحن داستانهای حسین نوشآذر گاه لحنِ عابری اندوهگین است که با سینهای سنگین به زوال جهان مینگرد، گاه لحنِ مردی خشمگین که از تنفس در جنگلی تاریک به ستوه آمده است. در داستانهای حسین نوشآذر کسی به جستوجوی نقطهی روشنی نیست؛ که تنها امکان همین روایتِ غیابِ روشنایی است. داستانهای حسین نوشآذر خود سند جستوجوی درمان است برای دردی که درماناش نیست؛ سند تکرار رنجِ با خویش بودن، رنجِ در جهان بودن، رنجِ در زمان بودن. به داستانهایی از حسین نوش آذر بنگریم در جست وجوی سایههای رنج.
پست مالیخولیایی
21 اردیبهشت 1397از مجموعه داستان «سر سفره خویشان»، نشر باران، سوئد ۱۹۹۶
مهین هر ماه یکی از داستانهایش را برایم میفرستد. در داستانهای او زنها از شوهرهاشان کتک میخورند، دخترها مادرهاشان را گم کردهاند، مردها سر زنهاشان هوو میآورند و از بس متعصباند، تن دخترهای دم بختشان لباسهای گل و گشاد میکنند. در پایان دخترها مادرهاشان را پیدا میکنند لباسهای مد روز میپوشند و سرانجام یاد میگیرند از حق خود دفاع کنند.
ادامه
درددلی برای یک دوست
21 اردیبهشت 1397در داستانهای مجموعه داستان سر سفره خویشان که همچون درددلی برای یک دوست، زبانی ساده و لحنی محزون دارند، چیزی هست که نوشته نشده است؛ اندوه کهنسالانی که زندگیشان تنها یکسو دارد، رنج کیانی که غربت را تاب ندارند و درد خستهگانی که خود نمیدانند چرا خستهاند.
ادامه
دیوارهای سایهدار
17 اردیبهشت 1397داستان «دیوارهای سایهدار» را سال ۱۹۹۰ نوشتهام. انتشارات تصویر (آمریکا/ لسآنجلس) این داستان را همراه با چند داستان دیگر در همان سالها با طرحی از فرشید مثقالی منتشر کرد. این داستان اکنون به شکل فایل پیدی اف در دسترس شماست:
ویسلاوا شیمبورسکا: رازهای مردگان
16 اردیبهشت 1397شعری از ویسلاوا شیمبورسکا به ترجمه حسین نوشآذر با اجرای چندرسانهای (ویدیو و دکلمه)
ادامه