حسین نوش‌آذر

    نویسنده و روزنامه‌نگار. چندین مجموعه داستان و رمان از او منتشر شده. «نه دیگر تک، نه دیگر تاب» (نشر کتاب، آمریکا)، یک روز آفتابی (نشر ری‌را، آمریکا)، سفرکرده‌ها (نشر نی، تهران)، دیگر سایه‌اش زمین را سیاه نخواهد کرد (نشر مروارید، تهران). رمان جاده نوشته کورمک مک‌کارتی و چند رمان از ریچارد براتیگان را هم نشر مروارید به ترجمه او منتشر کرده.

    نمایه آثار:

     

    در خارج از ایران
    اجاره‌نشین بیگانه (نشر باران، سوئد) ۱۹۹۴
    تأملی بر تنهایی (نشر باران، سوئد) ۱۹۹۵
    دیوارهای سایه‌دار (انتشارات تصویر، آمریکا) ۱۹۹۶
    سر سفره خویشان (نشر باران، سوئد) ۱۹۹۷
    نه دیگر تک، نه دیگر تاب (نشر کتاب، آمریکا) ۱۹۹۹
    یک روز آفتابی (نشر ری‌را، آمریکا) ۲۰۰۱
    در ایران
    سفرکرده‌ها، نشر نی
    سایه‌اش دیگر زمین را سیاه نخواهد کرد، انتشارات مروارید
    ترجمه‌ها:
    جاده، کورمک مک‌کارتی، انتشارات مروارید
    پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد، ریچارد براتیگان، انتشارات مروارید
    یک زن بدبخت، ریچارد براتیگان، انتشارات مروارید
    هیولای هاوکلاین، ریچارد براتیگان، انتشارات مروارید
    فصل‌نامه و جنگ:
    ۱۲ شماره فصل‌نامه ادبی سنگ (همراه با بهروز شیدا و عباس صفاری)
    خواب‌های جنوبی (انتشارات تصویر، آمریکا) ۱۲داستان از نویسندگان ایران

کد ۹۹، آی سی یو

1 اردیبهشت 1399

 گان را پوشیده، موهای سرش را به قاعده پوشانده، ماسک را به دهان بسته و عینک را به چشمش زده بود، آخر سر دستکش‌هایش را هم پوشیده بود و حالا دستی داشت از پشت سر گان را به کمر او گره می‌زد. آماده شده بود که یک بار دیگر مرز بین پاکی و آلودگی، حدفاصل بین سلامت و مریضی را پشت سر بگذارد و از درگاهی که بین زندگی و مرگ فاصله می‌انداخت بگذرد. در همه این چند هفته‌ای هم که از شیوع می‌گذشت حتی یک بار از خودش سئوال نکرده بود که چرا من؟ امروز اما به دلش آمده بود که او هم آلوده می‌شود مثل خانم مرتضوی که آلوده شد و الان دو هفته‌ای است در آی سی یو بستری است. مرتضوی که دو تا بچه داشت، شوهرش مهندس سدسازی بود و زندگی موفقی داشت. کرونا یک شورشی تمام‌عیار است. فرقی بین او و یکی مثل مرتضوی نمی‌گذارد.

ادامه

نیمکت‌های خالی

11 آذر 1398

  «جای عضدی روی نیمکت سوم خالی بود. چند بار اسمش را تکرار کرده بودم: عضدی؟ به جای آنکه بگوید «حاضر، آقا!» سکوت کلاس را فراگرفته بود. مثل این بود که اگر به زبان می‌آمدند و می‌گفتند که عضدی غایب است، غیبت او دائمی می‌شد. آن موقع می‌بایست کسی سکوت را بشکند و همه آنچه را که در این چند روز اخیر اتفاق افتاده بود با صدای بلند بگوید.» در کدام کتاب تاریخ، شرح این واقعه گفته می‌شود؟

ادامه

پست مالیخولیایی

21 اردیبهشت 1397

از مجموعه داستان «سر سفره خویشان»، نشر باران، سوئد ۱۹۹۶

مهین هر ماه یکی از داستان‌هایش را برایم می‌فرستد. در داستان‌های او زن‌ها از شوهرهاشان کتک می‌خورند، دخترها مادرهاشان را گم کرده‌اند، مردها سر زن‌هاشان هوو می‌آورند و از بس متعصب‌اند، تن دخترهای دم بختشان لباس‌های گل و گشاد می‌کنند. در پایان دخترها مادرهاشان را پیدا می‌کنند لباس‌های مد روز می‏پوشند و سرانجام یاد می‌گیرند از حق خود دفاع کنند.
ادامه

دیوارهای سایه‌دار

17 اردیبهشت 1397

داستان «دیوارهای سایه‌دار» را سال ۱۹۹۰ نوشته‌ام. انتشارات تصویر (آمریکا/ لس‌آنجلس) این داستان را همراه با چند داستان دیگر در همان سال‌ها با طرحی از فرشید مثقالی منتشر کرد. این داستان اکنون به شکل فایل پی‌‌دی اف در دسترس شماست:

ادامه